نغمه سرود ملی آلمان را یوزف هایدن ساخت ، او را پدر سمفونی مینامند ، او را پدر کوارتت زهی میدانند ، او معلم موتسارت بود ، معلم بتهوون بود و تاثیر بسازی در خلق آثار موسیقایی بعد از خود داشت و اکثر نوازندگان در نسل بعد از او ، از یوزف هایدن الهام میگرفتند. و اما در زمانی زندگی میکرد که ناپلئون بناپارت شروع به کشور گشایی کرده بود و وین را فتح کرده بود .

او که در آن زمان 77 سال داشت ، سعی داشت با این کشورگشایی ها و جنگ ها مقابله کند و هم زمان مورد احترام فرانسه و ناپلئون نیز قرار داشت ، در تاریخ نوشته شده است که یکی از فعالیت های همیشگی او در زمان سقوط وین و یک عادت روزانه یوزف هایدن این بود که قطعه ای ده سال پیش به کشورش تقدیم کرده بود را با درها و پنجره هایی گشوده با پیانو بنوازد و به مخالفت با این جنگ بپردازد و البته این قطعه با متنی که هوفمان فون فالرسلبن برای آن تصنیف کرد تبدیل به سرود ملی آلمان شد !
نواختن این قطعه تبدیل به یک رسم هر روزه در شهر شده بود و همه روزه مردم زیر پنجره منزل او کلاه از سر برمیداشتند و به شنیدن پیانو نوازی هایدن میپرداختند .
گرچه فرانسویان او را بسیار عزیز میداشتند و حتی او را به عضویت کانون فرهنگستانشان در آورده بودند و حتی از والاترین ستایش های خود او را محروم نکرده بودند و اصولا با کمتر نوازنده ای حتی در کشور خودشان چنین برخوردی داشتند ولی یوزف هایدن این مبارزه جویی را ادامه میداد .
ناپلئون نیز برای او احترام ویژه ای قائل بود و همیشه جمله معروف او را به زبان می آورد : حق با هایدن است ، نیروهای خلاق از مرگ قوی ترند …

سی و یکم مه 1809 این موسیقیدان بزرگ درگذشت و مراتب فوت او به اطلاع شخص ناپلئون رسید و او هم بلافاصله دستور تشریفات باشکوهی را برای این مرد بزرگ صادر کرد، هنگام برگزاری مراسم در کلیسای اشتفان افسران ارتش ناپلئون ، خبردار و با شمشیرهای آخته در کنار تابوت بزرگ مرد موسیقی ایستاده بودند و نهایت احترام را برای او بجا آوردند و در نهایت شهر وین با نغمه های رکوییم موتسارت برای همیشه با هایدن وداع کرد .
پیشنهاد میکنیم بخوانید: راهنمای خرید پیانو دیجیتال؛ نکات مهم برای انتخابی هوشمندانه
حدود ده سال بعد ، پرنس نیکولاس استرهازی متوجه شد که هایدن وصیت نموده ه او را در محل دیگری مدفون کنند ولیکن بخاطر شرابط جنگی و نابسامان ان زمان با وجود احترام تمام و کمال فرانسویان به هایدن این اتفاق مغفول مانده بود و حال پرنس استرهازی درصدد نقل پیکر هایدن به آرامگاه وصیت شده برآمده بود .
پس از انجام تشریفات و در زمانی که تابوت سالم او از خاک بیرون کشیده شد ، همگان مبهوت اتفاقی عجیب و زشت شدند .
اسکلت هایدن بدون سر در تابوت بود …
هنگام بازرسی متوجه شدند که سر و سه مهره اول گردن او ناپدید شده و با جلوتر رفتن تحقیقات به نتیجه رسیدند که شیارهایی روی استخان ها وجو دارد که مشخص میکند که سر او چند ساعت قبل و یا بعد از خاکسپاری از بدن هایدن جدا شده است .

چه کسی سر هایدن را بریده بود ؟
با اینکه ده سال از این اتفاق میگذشت ، پلیس به مضنون اصلی نزدیک شد و دریافت که نپوموک پتر شخصی است که سر هایدن را بریده است . پتر کلکسیونر جمجمه بود و در نهایت اعتراف کرد که به همراه دوستش یک هفته بعد از خاکسپاری به ارامگاه هایدن رفته اند و او را از تابوت بیرون کشیده و سر از بدنش جدا کرده اند و مثل روز اول به شکلی که هیچ کس شکی از این جابجایی به ذهن کسی خطور نکند ، آرامگاه را به وضع اولیه بازگرداند و گریختند .
نپوموک پتر و دوستش رزنباوم سر مردی که تمام موسیقی دوستان اروپا را به احترام وا داشته بود در گونی خالی جو گذاشتند و به خانه بردند ، پتر مدیر بازداشتگاه دولتی در جنوب اتریش بود و روز بعد با وسواس جمجمه را پاک کرد و در محلول شیمایی مخصوصش به رنگ سفید در آورد .

او از طرفداران دکتر یوزف گال بود که ادعا میکرد بین توانایی فکری یک انسان و شکل جمجمه اش ارتباط مستقیم وجود دارد .
او اندازه گیری هایش را که هیچ مبنا و اعتبار علمی نداشت به پایان رسانید و بعد از رسوا شدن این جنایت از اعلام مکان آن به پلیس ممانعت کرد تا آن جا که کار به چانه زنی های هنگفت بر سر مبلغ پیشنهادی برای سر هایدن رسید .
چندین بار در جمجمه هایی که ارائه کردند تقلب کردند و هر بار با آزمایشات پزشکان دستشان رو میشد تا انکه در آخر پزشکان و متخصاصان فریفته شدند و سری را به اشتباه به عنوان سر هایدن در تابوت قرارداده و تشییع کردند.
رزنباوم در بستر مرگ اعتراف کرد که جمجمه گرانبها همچنان در تملک اوست و خوش ندارد تا زمانی که زنده است این جمجمه ارزشمند از او جدا شود و پس از مرگ او جمجمه هایدن دست به دست گشت تا سرانجام به تملک کانون موسیقی دانان وین درآمد .
در نهایت در پنجم ژوئن 1954 دوباره مراسم تدفینی برای سر هایدن برگزار شد و با تشریفات مخصوص و با اجرای دو سونات سر هایدن برای آخرین بار به معرض دید عموم در آمد و با نوای ناقوس ها سر جعلی از تابوت خارج شد و مرد بی حرمت شده ، موسیقی دان بزرگ یوزف هایدن ، توانست در آرامگاه خود پیکر و سر خود را یکجا داشته باشد.
نویسنده و گردآورنده : سپهر روستایی